Tuesday, March 30, 2010

من برگشتم + فتوبلاگم به روز شده

خب... چی بگم براتون؟ آهان ... خانم یا آقایی که شما باشین راستش بنا به خیلی دلایل، مدتی بود که ننوشته بودم (شوخی شوخی یک سالی شده بودها) و یک چندین روزی هست که یه جورایی نیاز به نوشتن اینجا را احساس می کردم و البته یه چیز خیلی خصوصی بهتون میگم به هیچکی نگین؛ اگه بدونین چقدر سخت بود دوباره شروع کردن.

اصلن از اول می خواستم حرف های مگویم را اینجا بنویسم که چون جُربُزه و توانایی و نیروی ایستادن و تحمل کردن تبعاتش را (مثل از اول عمرم تا حالا) نداشتم و از اسمش هم پیداست که مگو است، وبلاگم تبدیل شده بود به روزمره نگاری با چاشنی لحن ِ شخصیتی و گفتاری موجز خودم. البته بد نبود و روزگار می گذشت تا اینکه خودسانسوری و رخوت ناشی از فشارهای روحی روانی ساری در جامعه بالاخره اثر کرد و در ِ این وبلاگ تار عنکبوت بست و یه عالم خاک گرفته اینجا. حالا ولی فکر می کنم کار به جایی رسیده که اگه ننویسم رسمن خناق می گیرم از دست می رم و شماها ناراحت و انگشت ِ تاسف به دهان می مونین که چه حیف! به همین منظور از این مقطع زمانی به بعد براتون می نویسم و البته یه در میون هم ممکنه ننویسم و هیچ چی هم از اتفاقات یک سال گذشته که نبودم نمیگم بهتون چون ... نپرسیدین. حالا تعداد اندک خواننده قبلی را هم ندارم و شاید بی ملاحظه تر نوشتم


This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Blogroll Me!

PageRank