Tuesday, August 23, 2005

بی عنوان 1


اوایل ازدواجمون، وقتی توی سرما و گرما، از پیاده روی یا با تاکسی و تاکسی تلفنی این طرف و اون طرف رفتن خسته می شدیم، من پیشنهاد کردم یه موتور بخریم. ندا مخالفت کرد و هرطوری بود منو از خر شیطون پیاده کرد و بعد از مدتی دوتایی سوار رنو شدیم.اون موقع می گفتیم حالا که ماشین دار شدیم دیگه به فکر ماشین جدید و بهتر نباشیم. از پس قسط پیش خرید خونه که براومدیم، هرچه پول پس انداز کردیم می ریم گشت و گذار

حالا چندین سال گذشته، اون آپارتمان آماده شد. فروختیمش و آمدیم تهران یکی دیگه پیش خرید کردیم و هنوز هم که هنوزه داریم قسطهاشو میدیم. رنو را هم فروختیم و یک ماشین بهتر خریدیم. و البته هنوز هم نتونستیم یک مسافرت دلچسب بریم


اگه این آپارتمان آماده بشه، دیگه نه به فکر آپارتمان هستیم و نه ماشین بهتر. پولامون رو جمع می کنیم و میریم گشت و گذار که از زندگی لذت بیشتری ببریم


|

<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Blogroll Me!

PageRank