Saturday, September 17, 2005

عاشقانه ای برای تو

سلام عزیزم؛ الان دو ساعتی هست که ازت جدا شده ام و با این حال خیلی دلم برات تنگ شده. همیشه می گفتی کمتر مردی پیدا میشه که بتونه احساساتش رو در مورد همسرش بیان کنه، باز هم به دوست پسر و دخترها

خب امروز، روز اول یک هفته کاری مثل بقیه هفته های کاری دیگه س اما من امروز احساس بسیار خوبی دارم. نه بخاطر اینکه دیروز موهای پشت گردنم را زدی تا اینقدر نامرتب نباشد.نه بخاطر اینکه پیراهن و شلواری را از بین چندین دست ،که همه اش را به دلیل اینکه من خیلی اهل وقت گذاشتن برای خرید نیستم،خودت به تنهایی و به سلیقه خودت برام خریده بودی ، انتخاب و اتو کرده ای.نه بخاطر اینکه غذای امروز ظهرم را در ظرف غذام ریخته ای. نه؛ تو همه این کارا رو قبلن هم انجام میدادی. فقط بخاطر اینکه می دونم دوستم داری حتا اون موقعایی که بهم نق می زنی و بهم گیر میدی و من نمی فهمم برای چی و به این دلیل که دوستت دارم و دوستت دارم حتا اگه ندونی که چقدر. حیف که هنوز سرویس پیغام تلفنم راه نبفتاده تا برات بنویسم دارم با مدادم برات نامه می نویسم و بعد آخرش اضافه کنم ؛بوس بوس. حیف که من از اون دسته مردایی هستم که براحتی به احساساتشون اجازه نمی دن به زبان بیان.حیف که ما در جامعه ای زندگی می کنیم که برای بیان احساساتمون بهمون سرکوفت زده اند و می خوان مجبورمون کنن فکر کنیم بیان احساس یعنی انجام گناه و نمی ذارن خودمون باشیم. و چه خوب که من کمتر از هشت ساعت دیگه دوباره می بینمت و ایندفعه می خوام خودم رو بیشتر به خستگی بزنم و بیشتر از همیشه سرم را روی پات بذارم و تو موهام رو بیشتر از همیشه نوازش کنی. حتمن مانی هم مثل همیشه میپره روی سرو کول ما که یعنی من هم هستم و ما هم میگیریمش و قلقلکش میدیم و

پ.ن 1 می دونی این اولین نامه عاشقانه منه که تا بحال برای کسی نوشته ام و از این به بعد می خوام بیشتر بنویسم

پ.ن 2 راستی یادم رفت بهت بگم دیروز آیدین گفت چه صندلهای قشنگی پوشیدی و من گفتم تو برام خریده ای و گفت واقعیتش ندا خیلی با سلیقه س و از همون اول که تو رو انتخاب کرد معلوم بود


|

<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Blogroll Me!

PageRank