Monday, January 16, 2006

بی عنوان 16

دختر لیسانس شیمی است و در یک شرکت تولیدی کار می کند. خانواده او بازاری و مذهبی سنتی هستند. دختر از آن تیپ های باصطلاح خونگرم و اجتماعی است. او هر وقت به مهمانی دعوت می شود یا با یکی از دوست پسرانش قرار دارد، یک روز کامل را مرخصی می گیرد تا به آرایشگاه برود و خود را آماده کند. یکی از وظایف پدر در مقابل دختر، رساندن و برگرداندن او به محیط کار و منزل است. دختر برای حاضر شدن سر قرار با دوست پسرش مجبور است به دروغ کلاس زبان یا چیز دیگری را برای خانواده مطرح کند. قرارهای بسیار اضطراری در بین ساعتهای کاری و با مرخصی رفع و رجوع می شود. این دختر علاقه زیادی به شوهر کردن دارد و مدت سه سال است به دنبال مرد مورد علاقه اش که پولدار باشد و حدود ده سال از او بزرگ تر و ... و بالاخره چند وقت پیش یکی از پسرهای فامیل پیدا شد و در عرض یک هفته محضر هم رفتند و عقد کردند و مهمانی دادند و ... اما چندنمونه از نصیحت های مادر و عملکرد دختر: هنگام رفتن به محضر، دختر مقداری نبات در کرست و شورت خود قرار می دهد تا برگشتن به خانه که تحویل مادر دختر می شود. مثل اینکه بایستی این نبات های تبرک شده را به نحوی به خورد داماد بدهند. دختر میبایستی هنگام خواندن خطبه پای خود را به نیت مطیع کردن شوهر روی پنجه پای مرد گذاشته، که همین کار را هم می کند و و و

|

<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Blogroll Me!

PageRank